دلنوشته های من ...




خواستم فراموشت کنم .

یادت را دفن در میان دغدغه ها تا دگر عاشق نشوم

نشد انگار . 

و کالبد شکافی می شود این دل هر شب

تا تو را در میان مصلحت ها لحظه ای چشم چرانی کند

انگارخاطره هایت قوی ترند از فاصله ها !

و ثانیه هایی که پر شده اند از هم نوایی با خیالت 

بار سفر بسته ام تا در زیر آسمان شهر فراموشی، لحظه ای آرام شوم 

اما آسمان همه جا یک رنگ است !

و مجنون هر دم زندانی شهریست که لیلی در آن خفته

کاش لحظه ای نگاهت در نگاهم چنگ بیندازد

تا بفهمی هیچ زندانی حریف امید دل من نیست .


عارف علی پور

(( کبوتر سیاه ))

insta :@kabootarsiyah





حرف میزدم .

با خودم .

فارغ از دنیا از خود بی خودم

می خندد عابری بر حال من .

کس نداند و نبیند تویی همراه من 

با خیالت حرف های زیادی گفته ام 

آسمان و ریسمان را من به هم بافته ام 

خوب شد نیستی . خوب شد از حال من بی خبری .

با خیالت زندگی کردن راحت تر است 


عارف علی پور

(( کبوتر سیاه ))

insta :@kabootarsiyah




عاشقی را رسم رسیدن نیست انگار

شیرین و فرهاد الگوی این وادیست انگار

عاشقی را رسم بودن در نبودن هاست انگار

درد و دل با چاه و شن در بیابان هاست انگار

عاشقی را رسم رفاقت با قلم ،تنهاست انگار

حرف دل بر ماسه ی دریا نوشتن هاست انگار


عارف علی پور

(( کبوتر سیاه ))

insta :@kabootarsiyah


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Michelle ایزوگام تبریز انجمن سپید سیب رایانه فینگیلی Phòng khám Đa khoa Pacific جلوهِ ولایت پایگاه ریسینی دبیرستان غیر دولتی پسرانه کشتیرانی 7 (شهرستان چابهار) چاپ و ظهور عکس